پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

دختر نازم پارمیس

کودکانه پارمیس و نادیا

پنجشنبه خونه عمو پارمیس مهمون بودیم خیلی زحمت دادیم دستشون درد نکنه پارمیس اماده شده بره خونه عمو رضا..... . . جمعه هم با عمه پارمیس رفتیم پارک جاتون خالی کله پاچه درست کردیم و بردیم پارمیس و نادیا هم خوششون اومده بود . . . اها اینم بگم یه بچه کوچولو جلوتر از پدرش اومد سمت پارمیس و نادیا منم پیششون بودم یه هو بچه هه بدو رفت سمته باغچه پدرش هم دور وایساده بود من پریدم بچه رو بگیرم نیفته ولی همچین پارمیس ناراحت شد و گریه سوزناکی کرد که چرا رفتی سمته اون بچه دلم کبااااااااااااب شد ...
29 تير 1393

اولین جمله پارمیس

این دوروزه مادرم اینا خونمون بودن  پارمیس انقدر دایی و خاله کرد که نگو خیلی دوستشون داره و دوستش دارن خواهرم فرناز اولین جمله رو به پارمیس یاد فکر کنید چه جمله ای   جمله دوست دارم حالا هی میره میاد میگه دوست دارم دوست دارم
20 تير 1393

کودکانه پارمیس و مهسا

چند روز پیش رفته بودیم خونه مادر بزرگم خالم اینا هم اومده بودم مهسا کوچولو میشه دختر خاله من پارمیس سه ماه و یک هفته از مهسا بزرگتره صبح که از خواب بیدار شدن داشتن اینجوری بهم ابراز محبت میکردن . . بعد از ظهر هم تو حیاط مادربزگم پر از کبوتر چاهی شده بود بچه ها از پشت در شیشه ای نگاه میکردن و کلی ذوق میکردن پارمیس میگفت جوجو و مهسا میگفت جی جی اخر سر پارمیس به تقلید از مهسا گفت جی جی!!! . . غروب هم رفتیم پارک نزدیک خونه مادر بزگم و رفتیم کنار دریاچه بچه ها جوجو و جی جی دیدن . . خلاصه کلی این مهمونی به ما و بچه ها خوش گذشت خالم یه برس برای پارمیس گرفته بو...
2 تير 1393
1